وقتی رعنا خواب است

 آرام آرام دارم عادت می کنم که همه چیز دارد تغییر می کند .سال ها پیش که می رفتم هنوز آن درخت توتی که پدر بزرگ کاشته بود نهالی بیش نبود، اما امروز حتی یادگاری های نوشته شده روی درخت ،شاید همسن من باشند یا رعنا!فرقی نمی کند.ما دوقلو هستیم،دوقلوهایی که سی سال از هم دور بودیم.قصه اش هم مثل این سی سال دور و دراز است.آن موقع ها که من یادم نیست مادر همیشه می گفت اینجا شش ماه خاک بر سر است و شش ماه دیگر گل به سر!
معنی اش را نمی دانستم و سوال هم نمی کردم.از همان کودکی کنجکاو نبودم.یک حسی بود.شاید خجالت می کشیدم سوال کنم.رعنا اما سوال می کرد و طوری رفتار می کرد که انگار بزرگ تر از سن‌اش است در شرایطی که هفت سال بیشتر نداشت.یادم می آید بچه هایی که در همین کوچه بارها با هم بازی کرده بودیم و شاید هم دعوا از شباهت من و رعنا داستان ها ساخته بودند امروز هیچکدامشان نیستند ببینند من چقدر عوض شده ام.دیگر خجالت نمی کشم سوال کنم و اصلا از نظر ظاهری شبیه رعنا نیستم.رعنا هم خودش این را می داند و گاه که مهمانی داریم با خنده‌‌ای که به لب دارد به من نگاه می کند و تند تند برای مهمانمان تعریف می کند. دیگر خجالت نمی کشم.حالا چقدر احساس می کنم رعنا شبیه مادر است و من شبیه پدر.پدری که سال هاست چهره اش را از یاد برده‌ام.مادرم هم هنوز نمی داند کجای کار ایراد داشت.یادم هست روزی که دست مرا گرفت و از خانه بیرون آمدیم.تا خود خانه پدربزرگ زیر لبی به پدر ناسزا می گفت و من برای رعنا گریه می کردم.من یادم رفته بود نیمه‌ام را جا گذاشته‌ام.با همین شرایط هم بزرگ شدم..از حال رعنا خبر داشتیم و می دانستیم پدر همه جوره هوایش را دارد.همیشه فکر می کردم رعنا دختر لوسی بار بیاید و گاهی اوقات به این افکار می خندیدم.اولین بار که پس از سال ها صدای رعنا را پشت تلفن ،کیلومترها دورتر شنیدم یادم مانده.قلبم داشت از حرکت می ایستاد.رعنا فقط بغض کرده بود.برای خودش خانمی شده بود.اصلا باورم نمی شد این رعنا همان رعنای خودم باشد،گاهی اوقات فکر می کردم از دستم ناراحت باشد که بی خبر گذاشتم و رفتم.ولی بعدها گفت خودش یک جوری با این مسئله کنار آمده و من چقدر حسودی‌ام شده بود به رعنا،خواهرم که حالا پس از سی سال می‌بینمش. موهای کنار شقیقه‌اش آرام آرام سفید می‌شود.حالا روبرویم دراز کشیده و خوابیده.ساعت نزدیک به پنج بامداد است.باید بلند شوم بروم بخوابم.دیر وقت است و خیلی خسته‌ام...!

نظرات 39 + ارسال نظر
فیروزه مرادی دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:36 ب.ظ http://firooze-moradi.blogfa.com/

سپاس دعوتتان را
خواندمتان
کار خوبی بود
دوستش داشتم و باهاش ارتباط برقرار کردم


ارادتمند

حامد حاجی زاده دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ب.ظ http://www.hamedehajizade.blogfa.com

سلام رضاجان خواندمت خوب راستش را بخواهی داستان های بهتری از تو خوانده ام . سپاس از اینکه خبر دادی

سارا.ت دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:01 ب.ظ http://elaheyesharghy.blogsky.com/

سلام
ممنون از دعوتتان
خواندم و لذت بردم و لی چون تخصصی در این زمینه ندارم نقد نمی کنم.

در پناه او
تا ابد بمان ...

علی کمارجی دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:46 ب.ظ http://kamareji.blogfa.com

سلام
از مطلب قبلی بیشتر دوسش دارم. از عاطفه نوشتن زیباست!
تشکر

نغمه شاکری دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:07 ب.ظ

سلام
ممنون از دعوت شما..من سررشته ای در داستان ندارم فقط میتونم بگم
حس نوستالژیکی داشت داستانتون


تا بعد

فرزانه دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.bdel.tk

من که امشب دلم گرفته ...قصه تو هم که ساز دلتنگی می زند!!ولی قشنگ بود.می توانستی بیشتر بهش بپردازی..چرا شخصیت اصلی همه قصه ها خودت هستی!!اینها قصه اند یا خاطره؟این چیزیه که نمیشه تشخیص داد.

مهسا زهیری دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://wildmaneater.blogfa.com

سلام
داستانتون رو خوندم
ایده ی جالبی داشت
و لذت بردم
ممنون

شیوا فرازمند دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.sanva.blogfa.com

سلام
داستان را خواندم.
گنگی های زیادی داشت.هرچند دلم می خواست آنقدر برایم پر از سوال بی جواب نباشد اما کلا پسندیدم...ممنون بابت دعوت.

می نا درعلی دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ب.ظ http://www.minayebidal.blogfa.com

خاطره نویسی بخشی از داستان نویسی است که آن را دوست دارم.

شهرام معقول سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:18 ق.ظ http://maghool-poem.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
داستان کوتاه شما را خواندم ، هر چند که دید تخصصی نسبت به داستان کوتاه ندارم ولی می توانم بگویم که داستان شما کشش لازم برای رسیدن به آخر را داشت.پیروز باشید.

الهام کریمی سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ق.ظ http://darhavalieinkucheha.blogfa.com

درود

داستان بر هسته ی اصلی جدایی شکل گرفته و نویسنده در همین داستان کوتاه بخوبی ازپس پرورش کار برامده است

من هم رعنا را دوست داشتم...

ممنون دوست

کوله پشتی سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ب.ظ http://www.berke54.blogfa.com

نبی مکرم اسلام " صلی الله علیه وآله وسلم " می فرمایند:

قَلْبٌ لَیْسَ فیهِ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْحِکْمَةِ کَبَیْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّه‏َ لا یَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛

دلى که در آن حکمتى نیست، مانند خانه ویران است، پس بیاموزید و آموزش دهید،

بفهمید و نادان نمیرید. براستى که خداوند، بهانه‏اى را براى نادانى نمى‏پذیرد.

" بحارالأنوار، ج 78، ص 173، ح 12 "
[گل]

دریا سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:22 ب.ظ http://www.daryaa.blogsky.com

برای چشمان عاشقت, نامه ای, پست میکنم
همیشه آن تبسمی که میل توست میکنم
غم شکستن من و تو هم تمام میشود
فکر راه را نکن, خودم درست میکنم.

م حقگو چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ http://www.haghgoo71.blogfa.com

سلام ممنون که خبرم کردی داستان زیبایی بود ولذت بخش باز هم بروز شدید مطلع بفرمایید

سارا چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:43 ب.ظ http://www.my-moments.blogfa.com

سلام دوست جونی
خیلی داستان قشنگی بود البته داستان که نمیشه گفت . یه جورایی انگار یه خاطره / یه یادداشت . نمیدونم یه همچین چیزی بود ولی جالب بود برام . حالا واقعی بود ؟؟؟؟؟؟؟؟
بازم بیا

کوچه تنهایی چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ http://golestane42.blogfa.com

سلام
تشکر از اینکه قابل دونستی ما را هم به مهمونی تارنگارت دعوت کنی.....

ماجرای پر احساسی برات رخ داده
خوشحالم باز تونستی نیمه ی گمشدت را به وضوح و بعد از مدتها از نزدیک حس کنی...
گذشته ها هر چی بود با تمام ماجراهاش گذشت
مهم اینه که دست تقدیر با شما را کنار هم قرار داد
و این واقعا مسرت بخشه

افسانه چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ب.ظ http://http://rangin-kaman87.blogfa.com/

سلام زیبا بود وممنون که بهم سر زدی

((MOHAMAD)) خشکشویی پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ب.ظ http://MOHAMAD2SATELLITE

سلام داداش
خدا وکیلی حرف نداشت
انشاالله همیشه همنجوری خوش قلم باشی
(محمدنمازی)

دریا جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ب.ظ http://www.daryaa.blogsky.com

با ساز ناکوک دلم آهنگ غمگین میزنم

مست از می عشقم ولی پیمانه سنگین میزنم

رخشاره ام بیرنگ از هجران یار بی وفا

بر لوح دل نقشی ز خون رنگین رنگین میزنم.

ااف کاف شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:16 ب.ظ http://www.edvarde7.blogfa.com

درود
از وبلاگ دوستان به شما رسیدیم
داستان!!!شاید برای متن مذکور بشود عنوانی دیگر گذاشت اما کمی برای داستان بودن نارس است
فکر میکنم میشد مقدمه یک رمان باشد یا داستانی بلند که شخصیت ها ی داستان خوب دیده شود
البته من اعتقاد دارم وقتی داستان کوتاه قرار است یک برش کوتاه از زندگی باشد هر چیزی یک داستان کوتاه است اما به قول ظریفی نه هر برشی میتواند داستان کوتاه باشد به هر حال در وقتی دیگر باز هم سراغت می ایم
من کم داستان مینویسم
اما خوشحال میشم نظرت رو بدونم

مهتاب یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ق.ظ http://shab00ne.blogfa.com

خوشم میاد که یهویی پرت شم توی یه زندگی ..
مرسی از دعوتت!
نقد بلد نیستم..ولی زیاد داستان میخوانم..
یادمه قرار بود بهم شعر گفتن یا یه همچین چیزی یاد بدید!
یک سال پیش خودتان پیشنهاد دادید..

نازنین افتخار یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:25 ب.ظ http://harmony94.blogfa.com

...:(

خانم بهار جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ب.ظ

سلام
از وب شکوفه بهاری به اینجا رسیدم منتقد خوبی نیستم یعنی در جایگاهی نیستم که بخوام از نوشته کسی انتقاد کنم
ولی داستان رو دوست دارم میخونم و حتما لذت خواهم برد

چرکنویس شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ق.ظ http://cherkneves.blogfa.com

ممنون از دعوتت
کار قشنگت رو خوندم
روحم رو نقاشی کرد

ابراهیم در برف چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.sagzakhm.blogfa.com

سلام
نتوانستم به عنوان یک داستان با ان ارتباط برقرار کنم . به نظرم هنوز جای کار زیاددی دارد به عبارتی ایده را ذهنی کرده ای و انرا برای ارائه به مخاطب پرورش نداده ای
شاد زی
ممنون که داستانم را خواندی

محمد کرد چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:36 ب.ظ http://mohammadkord1388.blogfa.com/

دوست عزیز دعوتی به خوانش شعر و منتظر دیدگاه ارزشمندت هستم
با فروتنی

هنگامه اهورا یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.zakhmeanar.blogfa.com

سلام
زیبا بود...
پاینده باشید.

کوچه تنهایی چهارشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ب.ظ http://golestane42.blogfa.com

سلام
نوروز بر شما فرخنده باد
ممنون بهمون سر زدین. و سپاس که ما را به مهمونی تارنگارتون دعوت کردین[گل]

باز بهمون سر بزنین.منتظر حضور سبزتون هستیم........
شادیهایتان مستدام

مسلم پنج‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:06 ب.ظ http://www.manifest-jozami.blogfa.com

نوروز پیروز
بااحترام دعوتید به خواندن
ترجمه ی ترانه ای از

انریکو ایگلسیاس

پریسا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ق.ظ http://www.jojo110.blogfa.com

سلام.خسته نباشی.داستان جالبی بود.موفق باشی

زهرا یکشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ب.ظ http://shahrenashenakhte.blogfa.com

سلام عاااااااااااااااااااااااااالی بود.ممنون که بهم سر زدین و نقدم کردین.

حسین قلی پور سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ب.ظ http://www.adamehamishe.blogfa.com/

سلام
"آدم همیشه" با یک ترانه جدید به روز شد : "بی هوس"

اکرم حیدری سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ http://sangrizeh.blogfa.com

سلام

از بهار جلو زده ام !
به روزم
زودتر از روزگار
زودتر از بهار
که زمین را به روز خواهد کرد
می دانم

منتظرم
اکرم حیدری/ رشت

م.فرزانه یکشنبه 28 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ http://storism.blogfa.com

درود بر شما آقای تهرانی عزیز
آقای محمدی وبلاگشون رو از ۴روز پیش حذف کردن...
می تونید به ایشون ایمیل بزنید
naslepanjom@yahoo.com

شالیزه پنج‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:44 ب.ظ http://shaleeze.blogfa.com

اخبار مربوط به کارگاه آقای محمدی را درین وبلاگ دنبال بفرمائید

بهار سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:09 ق.ظ http://http://shere-bahar.blogfa.com/

سلام
با خبر چاپ و نحوه ی فروش کتابم (این زن بی عبور سایه ها مردنی ست) به روزم
ممنونم

لیلا میرباقری پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ب.ظ http://www.lili97.blogfa.com

سلام دوست عزیز

ممنون از حضورت
مانا باشی

لیلا میرباقری سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ

سلام دوست
با داستانی کوتاه از دیاری نچندان دور به روزم ومنتظر...

لیلا میرباقری سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:44 ب.ظ http://www.lili97.blogfa.com

سلام دوست عزیز
با داستانی کوتاه از سالها پیش به روزم ومنتظر شما...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد